مرکز افکارسنجی «سرمایه» با انجام پیمایش کشوری و با لحاظ پارامترهای گوناگون از پایین بودن نرخ سواد مالی مردم ایران خبر داده است. نرخ سواد مالی افراد بیشتر از هجده سال کشور ۳۴.۹درصد است. در پیمایش انجام شده در سطح کشور، عواملی، چون تأثیر جنسیت، تأهل، تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، درآمد پاسخگو، شغل و رشته تحصیلی، بر مؤلفه سواد مالی سنجیده شده است.
تحصیلات پدر و مادر پاسخگو و افرادی که شغل و رشته تحصیلی مرتبط با امور مالی دارند به طورچشمگیری در میزان سطح سواد مالی تأثیر داشته و آمار بالاتری را نشان میدهد. تفاوت معناداری در سطح سواد مالی در مراکز استان ها، شهرها و روستاها وجود دارد؛ به نحوی که هرچه از مراکز استانها به سمت روستاها برویم، سواد مالی به طور معناداری کاهش مییابد.
بر اساس نتایج به دست آمده، تفاوت معنادار سواد مالی در گروههای سنی مختلف است؛ افراد ۲۶تا ۳۵سال با ۴۰.۹۵درصد بیشترین سواد مالی را دارند و پس از آن افراد ۳۶ تا ۴۵سال با سواد مالی ۳۶.۹۶درصد و افراد ۵۵سال به بالا به ترتیب سواد مالی کمتری دارند. همچنین این پیمایش نشان میدهد که نرخ سواد مالی در مراکز استانها و ازجمله مشهد ۳۸.۳۴ درصد است.
در این میان یکی از سؤالاتی که به وجود میآید، این است که چرا باوجوداینکه در یک دهه اخیر دسترسی شهروندان به شبکههای اجتماعی افزایش و درنتیجه اطلاع از اخبار اقتصادی بیشتر شده است، اما این مسئله آن گونه که انتظار میرود بر افزایش سواد اقتصادی تأثیر نگذاشته است؟
در جواب باید گفت که کلیدواژه بهره بردن از اخبار اقتصادی در «حفظ دورنما» از اطلاعات است. وقتی هر فردی مدام درگیر اخبار ریز اقتصادی در حوزههای کلان و خرد میشود، این مسئله سبب میشود که نتواند فاصله اش را با اطلاعات کسب شده حفظ کند.
این کار قدرت تصمیم گیری در حوزه اقتصاد را کاهش داده و افراد را به سمت تصمیم گیریهای احساسی میبرد. آنچه در حوزه سواد اقتصادی میتواند کمک زیادی به افراد کند، توانایی کشف روابط بین اخبار حوزههای گوناگون است. هر چقدر افراد بتوانند روابط بین حوزههای اقتصادی و تأثیرپذیری آنها با یکدیگر را بررسی کنند، امکان خطاپذیری در تصمیم گیریهای آنها کاهش مییابد. سواد اقتصادی الزاما به معنای خود را در معرض بمبارانهای خبری قراردادن نیست، بلکه به معنای توانایی یافتن کشف روابط بین آنها در کوتاه مدت و بلندمدت است.
به عنوان مثال اگر اخباری درباره رشد مدام بورس در مدت کوتاهی منتشر میشود، فقط با درنظرگرفتن این رشد نباید تمام سرمایه خود را وارد این بازار کنیم، چرا که با جست وجوی کوتاه میتوان به وضعیت نسبت سهام داران حقیقی، سهم شرکتهای مؤثر بر مالکیت شرکتهای بورسی، پارامترهای داخلی و خارجی مؤثر بر بازار و درنهایت مقایسه بازار سرمایه داخل و خارج دست یافت. این مسئله کمک میکند تا افراد ریسکهای احتمالی را بیشتر در تصمیم گیری هایشان لحاظ کنند، اما وقتی این نسبتها در نظر گرفته نمیشود، موج اخبار احساسی، تصمیمهای احساسی را نیز بهدنبال خود دارد.